بابام تو امام زاده حسن تهران مغازه داشت. از پادویی به مغازه داری رسیده بود. دوست داشت بچه ها همه شون دستشون تو جیبشون باشه. واسه همین بیش از این که به درس و مشق اهمیت بده برای اون کسب وکار و پول در آوردن مهم بود.
چهار تا دهنه مغازه تو اما زاده حسن تهران داشت. یک مغازه را داده بود یک میوه فروش یکی لباس فروشی بود یکی تعمیرات موبایل باز کرده بود یکی هم خودش بود و بزازی اونم از نوع قدیمی اش.
دیشب که کمی زودتر اومده بود منو دید که خونه ام. گفت: عجب عجب آقا مسعود افتخار دادند امشب خونه هستند.. حالا که خونه ای یه سوال ازت بپرسم مسعود درآمد متوسط ماهیانه تعمیرات موبایل چه قدره؟ گفتم: نمی دونم. عصبی شد و گفت : پس تو چی می دونی رفتی دانشگاه که یه چیزی یاد بگیری. تو دانشگاه اینا رو به شما یاد نمی دن؟ گفتم : نه والله حاجی. از صبح تا شب داریم فقط درس می خونیم. یک لیوان آب برای خودش ریخت و کمی آروم شد و گفت: رشته ات چی بود؟ امیر علی پسر خواهر من که تو آشپزخونه بود گفت : ماکارونی ماکارونی. مامان خندید و خواهر اکرم هم لبخند زد. بابا باسر گفت : چی بود؟ گفتم: من مدیریت بازاریابی می خونم. لب و لوچه اش را ور کشید و گفت : یعنی چی ؟ پس چرا نمی دونی درآمد متوسط ماهیانه تعمیرات موبایل چه قدره ؟
سرم رو انداختم پایین و گفتم : حاج آقا دانشگاه فقط تئوریه. کار عملی یاد نمی دن. دانشگاه اصلی شما هستید حاج آقا. شما رییس دانشگاهید. بابا خیلی کیف کرد و گفت: آفرین آفرین داری مرد می شی. اون زمون که گفتم دانشگاه دو زار نمی ارزه، پاتو کردی تو یه کفش که حاجی من می خوام چی چی یاد بگیرم. چی بود؟ مشتری مداری. حالا بازم خوبه فهمیدی دانشگاه اصلی تو بازاره.
لبخندی زدم و گفتم: من خیلی چیزها تو دانشگاه یاد گرفتم اما با اون چیزی که تو بازار واقعی است فاصله داره. من مشتری مداری بلدم. می دونم بازاریابی چیست؟ برندسازی رو یاد گرفتم . اصول بازاریابی رو شناختم . ارکان مشاوره مدیریت را می تونم تحلیل کنم .مدیریت ارتباط با مشتری را خوندم. می دونم چه جوری می شه تبلیغات هوشمند کار کرد. مدرسه کسب و کار راه انداخت . بازاریابی اینترنتی هم دو واحد پاس کردم. به فکر کلینیک کسب و کار هم افتادم .
خواهرم که ساکت نشسته بود گفت اینا رو که من هم بلدم من هم می دونم کمپین تبلیغاتی چیه . یا برندینگ چیه . یا شعار تبلیغاتی را چه جوری می نویسند. یا دراپ شیپینگ چیه ؟ بابا چشماشو جمع کرد و گفت : چی چی دراپ چی ؟ اکرم خندید و گفت : دراپ شیپینگ حاج آقا ؟ حاج آقا نفس عمیقی کشید و گفت یعنی چی ؟ اکرم لب تاپ را باز کرد و اصطلاح دراپ شیپینگ رو سرچ کرد و گفت : آهان همینه. تو سایت روزنامه فرصت امروز اومده که : «دراپ شیپینگ» یک روش خرده فروشی است که در آن کالا مستقیماً از انبار تامینکننده و نه انبار خرده فروش برای خریدار ارسال میشود. در این روش نیاز به سرمایه نیست و علاوه بر این، ریسک شما را به حداقل میرساند، چون تا زمان به فروش رفتن محصول نیاز به خرید آن ندارید. شما محصولات را با قیمت عمدهفروشی میخرید و قیمتهای خردهفروشی خودتان را اعمال میکنید. به این ترتیب که ابتدا محصولات دلخواه خود را لیست میکنید.سپس محصولات خود را روی وبسایتهای حراجی قرار میدهید.بعد از فروش، پولها را جمعآوری میکنید.محل سفارش را از طریق سایتی که در اختیار شما گذاشته شده، برای شرکت میفرستید. اختلاف پولی که شما روی محصول کشیدهاید از هزینه اصلی میشود سود شما. در نهایت محصول بهطور مستقیم به دست مشتریانتان خواهد رسید. فروش مجدد به معنی سود بیشتر است.
اگر توجه کنید، در معاملات خریدوفروشی که واسطهای نباشد و فقط صاحب فروشگاه و توزیعکننده محصولات در فروش نقش داشته باشند، حاشیه سود عملیاتی کارآفرین بیشتر خواهد شد.هنگامی که شما برای یک بار با شرکتهای توزیعکننده به توافق میرسید، شرکت رسیدگی به مراحل انجام شدن ارسال، برگشت (بازده) و صدور فاکتور محصول را برعهده خواهد گرفت.
بابا پوزخندی زد و رو کرد به مامان و گفت : قهرمانان کارآفرین فردای ما اینان . رفتند دانشگاه دو تا کلمه یاد گرفتند اونم از روی این چیه کامپیوتر برای ما می خونن و اظهار فضل می کنند.
بعد به مامان گفت : حاج خانم شام را بکش که ما از گشنگی تلف نشیم . مامان مودبانه گفت : چشم حاج آقا . به روی چشم . الان می کشم.
گفتم : ببخشید حاج آقا نفهمیدم چی شد که این سوال ها را پرسیدید. ما که از اول گفتیم دانشگاه واقعی بازاره و شما استاد دانشگاهید. نه امثال ماها . خواهر اکرم وسط حرف من پرید گفت : آره والله حاج آقا الان استاد ما دکترای اقتصاد داره اما مستاجره . حالا آقا ولی الله سه تا کلاس هم درس نخونده ماشاالله بیا و ببین چه زندگی بهم زده .
حاجی آقا لبخند تلخی زد و گفت می خواستم بدونم : درآمد متوسط ماهیانه تعمیرات موبایل چه قدره؟ همین . این همه صغری و کبری نداره . مامان دیس پلو را آورده و دیگه وقت شام خوردن بود.